اناهیتااناهیتا، تا این لحظه: 11 سال و 1 روز سن داره

برای دخترم که دنیای من است

بدون عنوان

اخه چرا امروز تو خواب نداشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   دختری امروز حسابی من رو خسته کردی و نخوابیدی فقط نیم ساعت چشات رفت روهم.. امشب ساعت ده دیگه از دستت کلافه شدم گذاشتمت تو جا و برق رو خاموش کردم و دراز کشید و روم رو کردم اونور ولی وقتی برگشتم دیدم شما دمر شدی  بلخره این دختر خانم ما یه تکونی به خودش داددددددددددد   ...
23 آذر 1392

بدون عنوان

سلام نفسسسسسسس مامان دوروزه که وقتی دارم با قاشق بهت غذا میدم قاشق که به لثه هات میخوره صدا میده دقت که کردم چیزی معلوم نبود ولی وقتی انگشت زدم دیدم بلههههههههههههههه دخترم داره دندون در میاره ولی امروز به وضوح دیدم که دندون دختری نیش زده دختر گلم اولین دندونت مبارککککککککککک
8 آذر 1392

بدون عنوان

مبارکهههههههههههههههه عزیزم امروز واکسن پایان شش ماهگیت رو زدیمممممممم دخترم وارد هفت ماه شدی تبریک میگمممممممممم اما متاسفانه قطره فلج اطفال نبود مجبوریم صبر کنیم تا بیاد ... النم دخترم  گرفتی خوابیدی امیدوارم که تب نکنی و درد نداشته باشی..  
27 آبان 1392

بدون عنوان

من که ندیدم ولی میگن بابات خیلی شیطون بوده تو هم داری خیلی شیطون میشی دیروز دستم بند بود اینقدر پاهات رو کوبیدی تو کریرت که اومدی بیرون کریر اینم عکسش که همون لحظه ازت گرفتم   ...
24 آبان 1392

بدون عنوان

دختری سلام فدات شه مامان این روزا خیلی شیطون شدی ماشالله ...اینقدر تو کریرت دست و پا میزنی که میای اخر کریر میخوای لیز بخوری به دادت نرسم افتادی پایین دیگه روریکتم اوردم تو کار ..اولین بار که نشستی توش حسابی ذوق کردی ...
20 آبان 1392

بدون عنوان

امروز بعد مدت ها وقت کردم بیام وبلاگت رو ازتو بنویسم ... این روزا خیلی روزای سختیه ..خوش به حالت که کوچولو هستی و چیزی از زندگی نمیدونی ... عزیزم تازگی ها خیلی تمایل به نشستن داری خیلی جیغ میزنی و ذوق میکنی صدات رو خیلی بالا میبری دیگه من رو کاملا شناختی و بغل دیگران زیاد نمیمونی و به اصطلاح غریبی میکنی دختری خیلی تنبلی نه غلت میزنی و نه چهاردست و پا میری ..البته وقتی دمر میذارمت خیلی تلاش میکنی بری ولی نمیتونی .. ایشالله این روزا تموم میشه و تو هم زودتر بزرگ میشی و بیشتر دلبری میکنی ...
9 آبان 1392